عرفان در اصل بر این اساس استوار است که، جهان و کل هستی دو رویه دارد؛ رویه ای در آن سوی ادراکات ظاهری ما که حقیقتا هست و هیچ گونه کثرتی در آن نیست و رویه ای رو در رو با ادراکات ظاهری ما که حقیقتاً موجود نبوده بلکه ظهور و نمود و جلوه ای متکثر و متنوع از آن حقیقت واحد است. این دیدگاه بر اصول و مسائلی استوار است که اهم آن عبارتند از: الف) وحدت جود: وحدت وجود و اصالت همین وجود واحد، ب) نزول و صعود و جود: از دیدگاه عرفا، حقیقت هستی بر اساس حرکت و میل حبی، مراتب مختلفی از تنزلات را پیموده و به انسان میرسد و سپس از انسان و در انسان صعود آغاز می شود و از همه مراتب گذشته و به مبدا اصلی می‌رسد. این نزول و صعود در دو قسمت قابل صورت میگیرد، که از آن تعبیر به قوس نزولی و قوس صعودی می شود. ج) سلوک و مجاهده: انسان تنها پدیده ای که بالقوه همه جهان است، یعنی در وجود انسان امکان آن هست که از صفر تا بی نهایت گسترش یابد از جمادی تا خدایی. رسیدن به این مقصود نهایی که همان حقیقت است، ازطریق مجاهده و ریاضت میسر می گردد. از اصول دیگر می‌توان به فنا، کشف و شهود، ریاضت، عشق و محبت، راز و رمز و مانند این ها اشاره نمود.

معراج پیامبر (صفویه)

شب پر ستاره(هلند)