«متافیزیک» لغتی است یونانی و مرکب است از دو کلمۀ «متا» یعنی مابعد و «فیزیک» به معنی طبیعت. متافیزیک یا ماوراء طبیعت علمی است که پیرامون خدا و موجودات ماورایی حرف می‌زند. گروه زیادی از اروپاییان کلمۀ ماوراء‌الطبیعه را معادل «مابعدالطبیعه» پنداشتند و گمان کردند که موضوع این علم اموری است که خارج از طبیعت هستند، حال آن‌که موضوع این علم شامل طبیعت و ماورای طبیعت و هر چه موجود است می‌شود. عرفان نیز از علوم الهى می باشد که موضوع آن شناخت حق و اسما و صفات اوست. عرفان به مفهوم خاص آن یافتن حقایق به طریق کشف و شهود است و به این جهت تصوف یکى از جلوه‏هاى عرفان است. در قلمرو هنرهای تجسمی، در دوران های شکوفایی که هنرمندان یا خود مهبط وحی الهام بوده‌اند و یا با اخلاص و ایمان قلبی در خدمت دین و عرفان در آمده‌اند و شاهکارهای بی‌بدیل آفریده‌اند از آن جمله می توان به مینیاتور سازان و نقاشان هنر اسلامی ایران و نیز نقاشی های قرون وسطی به بعد در اروپا اشاره کرد. در واقع هدف از بینش عرفانی یا متافیزیکی در نقاشی، دیدن ندیدنی، در دیدنی است.  در مینیاتور های اصیل ایرانی تجلی حضور نامرئی آن وجه دیگر در وجود وزش نسیم یا باد و آثار آن بر چین جامه‌ها، یا سکر عشق و سحو عقل در خطوط منحنی تصاویر، یا زیبایی و تسلیم و تمنای منعکس شده در چهره ها و اندام های شخصیت های تابلوها، مشهود و ملموس است. در نقاشی های اروپایی خصوصا هلندی رامبراند نقاشی را وسیله ای برای کنکاش در حالت روانی انسان، چه چهره نگاری انفرادی، چه مصورسازی فوق العاده شخصی معتبر متون مقدس به دست خود، مبدل ساخت. شیوه تصویرگری رامبراند شامل پالایش نور و سایه تا رسیدن به پرده ها و تفاوت های ظریف تر و ظریف تر و نهایتاً ادغام آنها در یکدیگر بود. نور و سایه متغیر می تواند نشانه حالت روانی متغیر آدمی تلقی شود و دلالت بر اشتیاق به نمایش فضای نامتناهی دارد.

 

محمد (ص) شق القمر می کند(صفویه)

شام آخر(هلند)