به نظر می رسد پرسش از زندگی روزمرّه، پرسش از بدیهیات است؛ زیرا ملموس ترین هستی های اجتماعی به زندگی روزمرّه ارتباط دارند. اما به همان نسبت که زندگی روزمرّه برای ما بدیهی و آشناست، پیچیده و مبهم است و با پیچیده تر شدن جوامع، زندگی روزمرّه پیچیده تر می گردد. زندگی روزمرّه پیدا و پنهان و مبهم و آشکار است. پیداست؛ زیرا همه افراد تا حدی جنبه های آن را درک می کنند. تقریباً همه می دانند که چگونه با دیگران تعامل کنند، راه بروند، بخندند و یا عشق و نفرتشان را به دیگران ابراز کنند. پنهان است؛ زیرا زندگی روزمرّه در عمیق ترین لایه های روان انسان ریشه دارد. واقعیت های زندگی روزمرّه مربوط به همه است؛ یعنی همه کنشگران اجتماعی و تمامی گروه ها و اقشار آن را پدید می آورند. رفتارهای روزمرّه، معمولا و نوعاً آگاهانه، از روی تأمّل و مبتنی بر محاسبات عقلانی نیست، بلکه ناشی از عادت واره ها و «ته نشست ها» است. از سرنمون ها و از وجدان ناخودآگاهی جامعه سرچشمه می گیرد.
زندگی روزمره(ایران)
زندگی روزمره (اروپا)